اندر حکایت کمبود آبپشتیبان _مدیر2020-05-18دوش(1) دیدم که ملائک همه زیرش بودند !وندرآن ظلمت شب خیره به شیرش بودندبا لباس حلقه زده دور همان شیر ... ادامه مطلب
چرخ لکسوسپشتیبان _مدیر2020-05-18اگر دستم رسد بر چرخ لکسوسکنم من قالپاقش را سه تا بوس !شمارامیکنم دعوت به شامیکه البته بُودازنوع مخصوصچنان جشنی ... ادامه مطلب
غرور بزرگپشتیبان _مدیر2020-05-18اولين سال تدريسم بود تو روستايي كه ٤٥دقيقه تا شهر فاصله داشت روياي معلم شدن خيلي شيرين بود برام واز ... ادامه مطلب
ساراي مهربانپشتیبان _مدیر2020-05-18سال تحصيلي تازه شروع شده بود وارد كلاس شدم بهد از حال و احوال. اسمم رو روي تابلو نوشتم و ... ادامه مطلب